بهترین نرخ ارز دیجیتال
Chris Dixon Talks Techno-Optimism, Permissionless Innovation and the Need for Crypto
اخبار رمزارزها
مشروح:
شکاف فزاینده ای بین خوشبینان فنی و بدبین وجود دارد. وقتی بزرگ شدم، به طور مبهمی به یاد میآورم که یک بحث عمومی بین تپندههای کتاب مقدس و افرادی که میخواستند تکامل در مدرسه آموزش داده شود. همین نوع استدلال امروزه به روشهای مختلف مطرح میشود - «تکلش» رسانهای در مقابل سیلیکون ولی، اومانیستها در برابر آدمهای خردسال، پیشرفتگرایی در برابر پیشرفت مادی - اما اخیراً در «مانیفست فنی-خوشبین» او " سرمایه گذار خطرپذیر، مارک آندرسن، آن را به جنگ بین شتاب گرایان و شتاب گرایان خلاصه کرد. یعنی کسانی که میخواهند سرعت فناوری کند، راکد یا معکوس شود و کسانی که برعکس میخواهند.
از نظر آندریسن، این بحث متاستاز شده است و تقریباً هر گوشه ای از تلاش انسان را تحت تأثیر قرار می دهد. و از بسیاری جهات این کار را انجام داده است: با افزایش نرخ پذیرش اینترنت، فناوری نقش پررنگتری در زندگی روزمره ما ایفا میکند. بیشتر و بیشتر تعاملات ما با رسانه های اجتماعی و برنامه های تلفن همراه انجام می شود. از آنجایی که پول نقد از بین می رود، تقریباً تمام فعالیت های اقتصادی از طریق ریل های دیجیتالی انجام می شود که توسط بانک ها یا فین تک ها اداره می شوند. ما بیشتر پخش جریانی می کنیم، بازی های آنلاین بیشتری انجام می دهیم و حتی کار را آنلاین می کنیم.
در حالی که بسیاری از این پیشرفتها زندگی مدرن را راحتتر و کارآمدتر کردهاند، فناوری نیز مشکلاتی را ایجاد میکند. حتی اگر این ایده را بپذیرید که همه فناوریها خنثی هستند، فقط «ابزارهایی» برای استفاده بهتر یا بدتر، سخت است فکر نکنید که در دو دهه گذشته پیشرفت فناوری چیزی دیستوپایی وجود دارد. همانطور که بسیاری از حامیان کریپتو اشاره می کنند، با رشد اینترنت، زندگی ما در دست چند شرکت انحصاری قرار می گیرد.
این نقطه شروع کتاب جدید کریس دیکسون است، "خود بخوان بنویس: ساخت عصر بعدی اینترنت"، که در 30 ژانویه منتشر شد. دیکسون، همکار قدیمی آندرسن، که رمزارز مستقل را اداره می کند. بازوی شرکت مشهور VC Andreessen Horowitz (a16z)، تبار وب را دنبال می کند تا آنچه را که اشتباه رفته است پیدا کند. آنچه که به عنوان شبکه ای از پروتکل های قابل همکاری و باز آغاز شد، آنچه اکنون به عنوان Web1 شناخته می شود، در Web2 تقسیم شده است. این دوره ای است که در آن اساساً پنج شرکت کنترل می کنند که چه کسی از چه چیزی، چه زمانی و چرا استفاده کند. خوشبختانه، دیکسون استدلال می کند، آنچه بعدا می آید، Web3، راه حل های واقعی را ارائه می دهد.
دیکسون اذعان میکند که وب 3 یک کلمه رایج است. برای او، می توان آن را به عنوان لایه "مالکیت" تعریف کرد که تاکنون از وب گم شده است. در حالی که فیسبوک و توییتر جهان را به نوعی به هم متصل میکنند، هرگز به کاربران اجازه نمیدهد هویت یا حسابهای خود را داشته باشند. این یک داستان مشابه در سراسر بانکداری دیجیتال، وبلاگ نویسی یا هر چیزی آنلاین با ورود به سیستم و رمز عبور است. با ظهور بلاک چین ها، چیزی که دیکسون از آن به عنوان رایانه های مجازی یاد می کند، کاربران در نهایت بر زندگی دیجیتال خود کنترل دارند - تا زمانی که کنترل کلیدهای خصوصی خود را حفظ کنند.
ممکن است یک فرد خوشبین فنی فکر کند که بلاک چین میتواند تثبیت وب را معکوس کند، با توجه به تریلیونها دلار در حال بازی، میزان پذیرش کمی تا کنون و شهرت آسیبدیده صنعت در جریان اصلی. اما برای دیکسون، جدای از توانایی کریپتو برای بازگرداندن کنترل به کاربران روزمره، بلاک چین ها همچنین فضایی برای توسعه بدون مجوز ارائه می دهند. ما ممکن است دقیقاً ندانیم که بلاک چین برای امروز چه کاربردی دارد، اما تا زمانی که افرادی به اندازه دیکسون در مورد این فناوری هیجان زده باشند، احتمالاً در نهایت متوجه خواهیم شد.
همچنین ببینید: زمان ساختن است
CoinDesk با دیکسون صحبت کرد تا درک بهتری از سه دوره وب، کار او به عنوان یک سرمایهدار خطرپذیر که موج بعدی استارتآپهای رمزنگاری را تامین میکند و اینکه آیا او فکر میکند دموکراسی مستقیم بیش از حد یا دست کم گرفته شده است، از جمله دیگر مسائل مبرم، صحبت کرد. مصاحبه کمی ویرایش و فشرده شده است.
موضوع کلی کتاب، تکامل اینترنت از Web1، متشکل از پروتکلهای منبع باز، به Web2، که جدا شده و سیلو شده بود، تا نیروی غیرمتمرکز مجدد Web3 و کریپتو است. آیا بلاک چین را بخشی از جنبش منبع باز گسترده تر می دانید و Web1 و Web3 از چه جهت متفاوت هستند؟
در کتابی که من در مورد فناوریهای بیرون در مقابل درون به بیرون صحبت کردم، این ایده این است که، اگر به تاریخچه محاسبات نگاه کنید، چیزهایی مانند آیفون و هوش مصنوعی وجود دارد که از مؤسسات معتبری مانند اپل و گوگل و استنفورد آمده است. و سپس یک سنت کاملاً مجزا از هکرها در حاشیه وجود دارد که چیزهایی را می سازند. رایانه های شخصی اولیه - باشگاه کامپیوتر هومبرو استیو جابز بود. آنها خارجی بودند. نرمافزار متنباز، لینوکس و کل پشته نرمافزار متنباز از بیرون آمدند. هیچ ریخته گری مرکزی برای پلتفرم های محاسباتی وجود ندارد. تیم برنرز لی، خالق شبکه جهانی وب، یک فیزیکدان در سرن بود. بلاک چین بسیار در آن قالب قرار دارد و وارث سنت معتقدان عمیق به باز بودن و سیستم های مشترک است که از طریق اخلاقیات متمایز برانگیخته می شود.
بسیاری از مردم فیسبوک را «پلتفرم» مینامند، زیرا میتوانید از نظر فنی برنامههایی روی آن بسازید. آیا تعریف بهتری برای اینکه چه چیزی یک پلتفرم را می سازد وجود دارد، به این معنا که بلاک چین مانند فیس بوک با Zynga شما را راه نمی اندازد؟
فیس بوک ممکن است یک پلتفرم باشد، اما بسیار متزلزل است. سابقه طولانی کارآفرینانی وجود دارد که سعی کردند در بالای فیس بوک و توییتر ایجاد کنند و اساساً احساس سرقت کردند زیرا شرایط و API ها را تغییر دادند. فکر میکنم در حال حاضر شاهد این هستیم که اپل با شکایت Epic از آنها و شرکتهایی مانند Netflix و Spotify که برنامههایی را برای Meta Quest Pro یا هدستهای Apple Vision ایجاد نمیکنند، در جریان است. یک پلتفرم قرار است مکانی قابل پیش بینی و امن باشد که توسعه دهندگان بتوانند یک تجارت واقعی را در آن ایجاد کنند و درجاتی از اطمینان داشته باشند. اگر به دنیای آفلاین فکر میکنید، مانند راهاندازی یک رستوران، وقتی این همه زمان و هزینه را صرف میکنید، حتی اگر صاحبخانه اجاره بها را بالا ببرد، همچنان میتوانید رستوران خود را اداره کنید. این چیزی است که ما امروز داریم: اساساً پنج مالک بزرگ که به طرز محسوسی قوانین را تغییر می دهند و اجاره ها را تغییر می دهند. این یک محیط بسیار نامناسب برای توسعه دهندگان مستقل و استارت آپ ها ایجاد کرده است.
در کسب و کار سرمایه گذاری خطرپذیر، ما در استارتاپ ها سرمایه گذاری می کنیم. ما می خواهیم یک اینترنت پویا ببینیم که پذیرای استارتاپ ها باشد. یکی از دلایلی که من در مورد بلاکچین ها هیجان زده هستم، این است که آنها را راهی برای بازگرداندن ما به پلتفرم های قابل پیش بینی می بینم، جایی که کارآفرینان و سازندگان می توانند روابط مستقیم با مخاطبان خود برقرار کنند. این همان چیزی است که قرار بود اینترنت باشد. من واقعاً نگران هستم که راهی که اکنون در پیش داریم، سه یا چهار پلتفرم بزرگ مانند پخش تلویزیونی در دهه 70 وجود داشته باشد - ABC، NBC، CBS. و همه قرار است وقت خود را در یکی از آن سیلوها بگذرانند. برای من، این یک نتیجه غم انگیز برای شبکه ای است که زمانی این شبکه باز و دموکراتیک بود. ما باید تمام تلاش خود را برای مقابله با آن انجام دهیم.
آیا مایلید در مورد Oculus چیزی بگویید؟ شما در گذشته در مصاحبههای خود اشاره کردهاید که از نحوه مدیریت آن توسط متا ناراضی بودهاید.
من این سرمایه گذاری را در نوامبر 2013 برایمان انجام دادم. خوشحالم که فیس بوک در VR و در مورد سرمایه گذاری اپل در VR سرمایه گذاری کرده است. آنها به طور کلی کار خوبی انجام داده اند و مبلغ باورنکردنی را خرج کرده اند. من نگران این هستم که مشابه موضوعاتی که در مورد اینترنت صحبت می کنم، در نهایت با دو پلتفرم شرکتی غول پیکر جدید بدون جایگزین منبع باز مواجه شویم. در حال حاضر هیچ لینوکس VR وجود ندارد. ظاهراً هر دو همان استراتژی یک فروشگاه App با کنترل دقیق با 30٪ پرداخت را اجرا می کنند، مانند اکوسیستم iOS.
من نسبت به VR بسیار خوشبین هستم. من فکر می کنم این یک معامله بزرگ خواهد بود. فقط نگرانم که همین چرخه را تکرار کنیم. همه در ابتدا فناوری را به عنوان یک اسباب بازی نادیده می گیرند، سپس ناگهان با این واقعیت بیدار می شوند که دو شرکت یک منبع بسیار مهم را کنترل می کنند - مانند رسانه های اجتماعی. این بار باید زنگ خطر را زودتر بزنیم.
یکی از تفاوت های عمده بین Web1 و Web3 نقش دولت و دانشگاه در توسعه پروتکل های اینترنتی اساسی است. آیا Web3 برای موفقیت به DARPA دیگری نیاز دارد؟
من اینطور فکر نمی کنم. منابع مالی کافی وجود دارد، این نقص نیست. ما به کارآفرینان بیشتری نیاز داریم، به دانشگاهیان بیشتری نیاز داریم، ما به سیاست روشن نیاز داریم. زیرا بسیاری از تصمیمات سیاسی در دادگاه ها انجام می شود و سال ها طول می کشد. عدم اطمینان ایجاد می کند و کارآفرینان را بی انگیزه می کند.
ما می خواهیم تا حد امکان فراگیر باشیم. اگر افراد دانشگاهی و دولتی بخواهند به شیوه ای سازنده درگیر شوند، عالی است. تیم تحقیقاتی ما به رهبری تیم راغگاردن که استاد کلمبیا است، و دان بونه، استاد دانشگاه استنفورد، مقالات آکادمیک می نویسند و سمینارها انجام می دهند — همه چیز منبع باز است. . ما سعی می کنیم افراد بیشتری را درگیر کنیم. متأسفانه، در مورد فضای بلاک چین، یک انبوه سوء تفاهم وجود دارد، که دلیل بزرگی برای نوشتن این کتاب است. شک و تردید بسیار بیشتر از آنچه لازم است وجود دارد.
همه فناوری دارای مزایا و معایب است...
شما می نویسید که نرم افزار بیش از هر چیزی شبیه داستان است و گفته اید که اطلاعات می خواهند رایگان باشند. آیا این به معنای آن است که داستانهای تخیلی یا دیگر آثار خلاقانه باید در سطح ورودی کالا قیمت گذاری شوند یا ارزش آن را به طور کلی کاهش دهند؟
فکر نمیکنم گفته باشم اطلاعات میخواهد رایگان باشد.
در مصاحبههای قبلی شما آن را پیشنهاد کردهاید.
خوب، اجازه دهید شاید نکات ظریفی را اضافه کنم. من دقیقاً نمی دانم در چه زمینه ای گفتم. من به شدت معتقدم که افراد خلاق باید برای کارشان دستمزد بگیرند. بخشی در کتاب در مورد تجارت رسانه وجود دارد که در آن توجه من را به تجارت درآمدزایی توجه جلب میکنم، که یک مبادله در رسانه بین واداشتن مردم به دیدن آنچه شما با اشتراکگذاری آن در اینترنت انجام میدهید و دریافت هزینه برای آن است. p>
صنعت بازیهای ویدیویی از این نظر پیشگام است که فهمیده است به جای پرداخت هزینه برای بازی، برای تعریف و تمجید از بازی مانند کالاهای مجازی، کسبوکار بهتری است. League of Legends و Fortnight، دو تا از موفق ترین بازی ها، رایگان هستند. من گمان می کنم، از آنجایی که هوش مصنوعی هر کسی را قادر می سازد تا تصاویر با کیفیت بالا را به صورت رایگان ایجاد کند، این امر بر قیمت تصاویر فشار نزولی وارد می کند. بنابراین مهمتر از همیشه است که در مورد مدلهای کسبوکار جدید برای افراد خلاق فکر کنید که به سادگی، نقل قول و نقل قول، فروش بازی را شامل نمیشود. آنها چیزهای دیگری را می فروشند.
اطلاعات می توانند رایگان باشند به این معنا که محتوا می تواند رایگان باشد و افراد خلاق همچنان می توانند پول دریافت کنند. NFT ها یک مثال واضح هستند، درست است؟ چگونه هنرمندان در دنیای آفلاین دستمزد می گیرند؟ هنرمندان با کپی رایت تصویر یک نقاشی پولی دریافت نمی کنند. آنها می خواهند آن تصویر منتشر شود و نقاشی ها یا عکس های اصلی را می فروشند. آنها اساساً نسخه امضا شده و تأیید شده تصویر را می فروشند، نه خود تصویر را. NFT ها ایده مشابهی را وارد دنیای دیجیتال کردند. میتوانید اینترنتی را که در آن محتوایی را به اشتراک میگذارید که قیمت محتوا را به صفر میرساند، با مدلهای تجاری که تضمین میکنند افراد خلاق دستمزد دریافت میکنند، تطبیق دهید.
NFT به کسب درآمد از کار و ایجاد جریانهای درآمد جایگزین کمک میکند، اما لزوماً مشکلات توزیع یا ایجاد مخاطب را برطرف نمیکنند. این ایده ای است که در گفتگوی شما با باب ایگر مطرح شد، او استدلال کرد، اگر هویت برند دارید، مهم نیست که از کدام رسانه تکنولوژیکی برای توزیع کار استفاده می کنید. آیا راه حل های بالقوه ای برای این مشکل می بینید؟
من در مورد داستان سرایی مشارکتی می نویسم - جایی که جوامع مردم دور هم جمع می شوند و دنیاهای روایی می آفرینند. به جنگ ستارگان، هری پاتر، اما نسخه های آینده آن فکر کنید. سازندگان به طور مشترک، به سبک ویکیپدیا، کار میکنند تا خطوط داستانی را ارائه کنند. شما قبلاً این اتفاق را در Reddit میبینید، جایی که مردم جنگ ستارگان را نقد میکنند و داستانهایی را پیشنهاد میکنند. من برخی از آن مطالب را خواندم. مردم ایده های واقعا خوبی دارند تصور کنید در صورت موفقیت دنیای روایت، آن افراد با NFT ها و توکن هایی که به آنها بهبود مالی می دهد، پاداش می گیرند؟ این مشکل توزیع را نیز حل می کند، درست است؟
امید من این است که بلاک چین با اینترنت جدید مترادف شود. نوآوری
هالیوود فقط دنبالههای IP موجود را انجام میدهد زیرا صدها میلیون دلار هزینه برای بازاریابی IP جدید دارد. اگر شما یک میلیون طرفدار دارید که دارای نشانه هایی هستند، که به ایجاد یک جهان روایی کمک کردند، اکنون انگیزه ای برای بشارت دادن به آن جهان دارند. شما می توانید جنگ ستارگان را فورک کنید، نسخه خود را از آن بسازید. این یک راه بومی اینترنتی برای ایجاد طرفداران واقعی با پوسته در بازی است. به این فکر کنید که چگونه مردم در مورد بیت کوین یا سکه های میم یا چیزی دیگر هیجان زده می شوند و آن را در داستان سرایی برای تبلیغ و تولید فیلم، بازی های ویدیویی و کمیک به کار ببرید.
چند استخدام با مشخصات بالاتر a16z را ترک کردند. چرا به جای انفرادی میمانید؟
خب، ببین، من بیش از یک دهه است که اینجا هستم. از جمله، من با شرکای خود مارک [آندریسن] و بن [هوروویتز] نزدیک هستم. کاری که ما در این شرکت میخواهیم انجام دهیم، بهترین کار در هر دو جهان است: یک شرکت بزرگتر با پلتفرمی که به ما کمک میکند در هزینههای اداری صرفهجویی کنیم و از کسبوکارمان بهعنوان شبکهای برای ایجاد روابط با شرکتهای Fortune 500، شرکای محدود و استفاده کنیم. سیاستگذاران - همه انواع مختلف اجزای مرتبط. در همان زمان، با صندوق رمزنگاری خود، ما توانستیم بسیار عمیق و عمودی پیش برویم و کارشناسان را به تیم خود بیاوریم.
آیا اختلافات اساسی با مارک دارید؟
ما به روشی بسیار دوستانه بحث می کنیم و سعی می کنیم فرهنگ بحث سالم را در شرکت تشویق کنیم. چیزی که ما در آن به اشتراک می گذاریم این است که یک نوع اصل وحدت در سراسر شرکت است این است که ما "خوشبین فناوری" هستیم. رک و پوست کنده من تمام زندگی ام بوده است. مهم است که بدانیم همه فناوری ها دارای مزایا و معایب هستند. می توانید از چکش برای ساختن یا تخریب خانه استفاده کنید. ما همچنین معتقدیم مقررات هوشمند نوآوری و ایمنی مصرف کننده را متعادل می کند. اما ما قویاً معتقدیم که فناوری نیروی خوبی است - و این چیزی است که ما به عنوان مأموریت خود می دانیم. علاوه بر این، ما معتقدیم که استارتآپها بخش مهمی از فناوری هستند، که تشکیل شرکت جدید بخش مهمی از موتور اقتصادی ایالات متحده بوده است و ما میخواهیم در آن نقش داشته باشیم. موسسات مقیاسپذیر زیادی وجود ندارند که به شدت طرفدار فناوری و استارتآپ باشند.
همچنین ببینید: Coinbase در مقابل SEC درباره Beanie Babies بحث می کند
من به طور کلی موافقم که فناوری خنثی است، اما همچنین چیزهای خاصی برای آسیب طراحی شده اند. آیا اصلاً با سرمایه گذاری این شرکت در فناوری نظامی مخالف هستید؟
سیلیکون ولی سابقه طولانی در حمایت و حمایت از دولت ایالات متحده دارد. دیدگاه ما به طور کلی این است که ما طرفدار ایالات متحده هستیم. و متحدانش ما میخواهیم هر کاری که میتوانیم برای حمایت بیشتر از دولت ایالات متحده انجام دهیم و این جای ما نیست که در مورد سیاست خارجی تصمیم بگیریم. ما وزارت امور خارجه خودمان را نداریم.
شما بلاک چین ها را به عنوان رایانه های «نزدیک به تورینگ کامل» توصیف می کنید، در حالی که دیگران اغلب آنها را کامل تورینگ می نامند. چرا موها شکافته می شوند؟
من افراد بسیار باهوشتری در تیمم دارم، دانشمندان کامپیوتری که وقتی میگویم Turing-complete از من عصبانی میشوند. من فکر می کنم توابع خاصی وجود دارد که نمی توانید انجام دهید - بازگشت، اعداد تصادفی، چیزهایی که برای آنها به اوراکل نیاز دارید. بنابراین من فقط سعی می کنم از نظر آکادمیک دقیق باشم. شما هنوز به عنوان یک توسعه دهنده فضای طراحی بسیار غنی دارید.
شما گفتید که اتکای بیش از حد به تبلیغات "گناه اصلی اینترنت" است. تبلیغات برای بسیاری از چیزهای شگفت انگیز هزینه کرده است: صنعت روزنامه که زمانی پر رونق بود. تلویزیون عالی، فیلم، چیزهایی از این دست. چرا تبلیغات به طور منحصر به فرد در وب سمی است؟
من مخالف همه تبلیغات نیستم، اما آونگ بیش از حد به سمت تبلیغات منحرف شد و منجر به یک رابطه خصمانه بین شرکتها و کاربران شد. شما دائماً ردیابی می شوید. شما روی ماشین چمن زنی کلیک می کنید و سپس برای همیشه، تبلیغات بیشتر و بیشتری برای ماشین های چمن زنی می بینید. گوگل همه تنظیمات برگزیده من را بدون اینکه از من بپرسد پیشفرض میکند و همه جستجوهای من را برای همیشه ذخیره میکند. و این استدلال که تبلیغات برای خدمات رایگان هزینه می کنند: راه های دیگری فراتر از فریمیوم وجود دارد. اکثر نرم افزارهای SAAS به این ترتیب کار می کنند - Slack، Discord، Spotify، بسیاری از نرم افزارها.
بازیها همچنین دارای سطوح رایگان هستند و چیزهای شما را افزایش میدهند. این راهی است که آنها اساساً نرم افزار را به صورت رایگان به [۹۵ درصد] کاربران [که] برای آن پولی پرداخت نمی کنند، می دهند. من احتمالاً بیش از حد کلش رویال بازی می کنم. این یک بازی رایگان است. اما درصدی از کاربران، از جمله من، در نهایت بهروزرسانیهایی را خریداری میکنند که برای دیگران هزینه دارد. بنابراین فکر می کنم راه های دیگری هم وجود دارد.
نرم افزار رایگان یک چیز بسیار مهم است. و ما نرم افزار را در دست میلیاردها نفر می خواهیم. اما فکر نمی کنم تبلیغات تنها راه باشد. دو بزرگترین سرویس اینترنت خالص، متا و گوگل، کاملاً مبتنی بر تبلیغات هستند.
اما آیا چیزی منحصر به فرد در معماری وب وجود دارد که تبلیغات را به مشکل تبدیل کند؟
این فقط یک چیز تاریخی بود. من در کتاب اشاره کردم، اما مدت زیادی طول کشید تا پرداخت ها توسعه یابد. ابتدا به رمزگذاری نیاز داشتید. مردم این را فراموش می کنند اما یک فناوری بسیار بحث برانگیز توسط Netscape معرفی شد، رمزگذاری SSL [Secure Sockets Layer]، که باعث ایجاد مشاجره بر سر ارتباطات اینترنتی رمزگذاری شده شد. تجارت الکترونیک وجود نداشت، بانکداری آنلاین وجود نداشت، و بنابراین به نظر می رسید که تنها کاربران بالقوه آن تروریست ها و جنایتکاران باشند. این یک بحث رایج بود. نت اسکیپ به عنوان مهمات طبقه بندی شده بود و صادرات آن غیرقانونی بود. آنها باید یک نسخه ویژه برای کاربران بین المللی داشته باشند.
همچنین در دهه 90 بحث سیاسی بزرگی در مورد Clipper Chip وجود داشت، تراشه دولت کلینتون که رمزگذاری ضعیف را بر همه تحمیل می کرد. بنابراین، چون زمان زیادی طول کشید تا رمزگذاری توسعه یابد، زمان زیادی طول کشید تا پرداخت ها توسعه یابد، و تبلیغات این خلأ را پر کرد. و سپس با رشد شبکههای اجتماعی و جستجو، به نوعی در سراسر دهه 2000 عادی شد.
در طول دهه گذشته، آونگ به شدت به عقب برگشته است. اکثریت قریب به اتفاق یونیکورن ها در 10 سال گذشته خدمات پولی، نرم افزار سازمانی، نرم افزار prosumer بوده اند. اما ما هنوز بیش از حد به تبلیغات متکی هستیم.
موارد زیادی وجود دارد که میخواهم به آنها اشاره کنم، آیا ممکن است بخواهید یک دور بیش از ارزشگذاری شده/کم ارزشگذاری شده انجام دهید؟
من همیشه میخواهم نکات ظریفی را اضافه کنم.
اگر چیزی رخ داد، مطمئناً احساس راحتی کنید. جوامع Web2.
منظور شما مانند Reddit و Discord و همه اینهاست؟
بخش خصوصی راهحلهای تکنولوژیکی با کیفیت بالا پیدا خواهد کرد< /p>
بله، بیش از حد ارزیابی شده/تقلیل داده شده؟
من فکر میکنم مثل این است که فکر میکنم این واقعیت که ما سیستمی ساختهایم که در آن پنج میلیارد نفر میتوانند همه با هم ارتباط برقرار کنند و حول علایق مشترک جمع شوند، یک چیز عالی است. این یک موفقیت شگفت انگیز است، من بسیار حرفه ای هستم.
دموکراسی مستقیم؟ منظورتان در DAO است یا در دنیای واقعی؟
هر دو، به DAO فکر میکردند.
من فصلی از کتاب در مورد حاکمیت شبکه دارم. این یک جهت مهم برای توسعه است. داشتن شبکههای متعلق به جامعه و خدمات دیجیتالی یک پیشرفت بزرگ نسبت به داشتن شبکههای متعلق به شرکتها و خدمات دیجیتال است. مردم در حال بررسی راههای جدیدی برای انجام این حکمرانی هستند، از جمله از طریق DAO - از Uniswap و Compound. اتفاقاً فکر نمی کنم هنوز مشخص نشده باشد. فکر نمیکنم در دنیای واقعی هم اینطور باشد. اگر با کارشناسان حکومتداری صحبت کنید، این یک مبارزه دائمی برای گرد هم آوردن گروههای بزرگی از مردم برای اداره امور به شیوهای منظم است، و من فکر میکنم ما شاهد موارد مشابه در دنیای آنلاین هستیم.
سیستم های نقطه ای برای airdrops. بیش از حد/کم ارزیابی شده؟
من فکر می کنم این یک کلمه مبهم است. همانطور که متوجه شدم، این نوعی توکن غیرقابل انتقال است که مردم به روشهای مختلف استفاده میکنند. فقط افراد زیادی در حال آزمایش هستند. دلایل نظارتی نیز وجود دارد که چرا امتیازها ممکن است سودمند باشند. آنها به وضوح بیشتر شبیه امتیازات استارباکس یا جوایز سنتی تر رفتار می کنند.
CBDCs؟
من در مورد آنها مثبت نیستم. به عنوان مثال با USDC چه اتفاقی می افتد. استیبل کوینها نشان میدهند که دلارهای دیجیتال چقدر محبوب هستند، درست است؟ منظورم این است که تراکنشهای زیادی به ارزش تریلیونها دلار از طریق استیبل کوین انجام میشود. کار بسیار خوبی روی لایه زیرساخت، با L2 [لایه 2] و دیگر بلاکچینها انجام شده است که فکر میکنم بخش خصوصی راهحلهای تکنولوژیکی باکیفیت پیدا خواهد کرد. بدیهی است که ما باید استفاده از دلار را تنظیم کنیم. اما این متفاوت از این است که دولت برود و سعی کند واقعاً نرم افزار را بسازد.
تامین مالی VC در کریپتو. بیش از حد، دست کم گرفته شده؟
منظورم این است که — من میدانم که ما در توییتر s**t زیادی دریافت میکنیم، اما نظر من این است، به خصوص در طول زمستان کریپتو… اجازه دهید این را به شما بگویم، ما اولین صندوق رمزنگاری را از اواخر سالهای 2017-2018 شروع کردیم، و فقط بودجه زیادی در کریپتو اتفاق نمی افتاد. ما Seed و Series A Compound را انجام دادیم، Series A را برای Uniswap انجام دادیم. ما یک سری پروژههای NFT را تأمین مالی کردیم که فکر میکنم به سال 2017 برمیگردد. بنابراین من فقط فکر می کنم که سرمایه گذاری VC می تواند نقش مهمی در تأمین بودجه داشته باشد. که ممکن است محبوب نباشد. ماهیت تامین مالی VC این است که ما یک افق زمانی بسیار بلندمدت داریم - وجوه 10 ساله - بنابراین میتوانیم زمانی که افراد دیگر این کار را ندارند، بودجه را تامین کنیم. این نوع پشتکار و تعهد گاهی نادیده گرفته می شود، به خصوص در زمان رونق که بودجه جریان دارد. البته، VC می تواند معانی زیادی داشته باشد و شرکت های مختلف زیادی وجود دارد - برخی از افراد زمانی که بیشتر شبیه به صندوق های تامینی یا معامله گران هستند، خود را VC می نامند. اما ما آستین ها را بالا می زنیم و فکر می کنم نقش ارزشمندی در اکوسیستم استارتاپ ایفا می کنیم.
همچنین ببینید: اگر در Crypto هستید، مجرم هستید
صندوق شما در a16z به طور مستقل عمل می کند. در افق 10 ساله بگویید، اگر رمزارز رشد کند، آیا می بینید که صندوق رمزنگاری متنوع تر می شود تا وجوه چند میلیارد دلاری خاصی که فقط بر روی شبکه های اجتماعی DeFi یا بلاک چین متمرکز شده باشد؟
امید من این است که بلاکچین مترادف با نوآوری جدید اینترنتی شود. در آن صورت، نمیدانم دقیقاً چگونه آن را ساختار میدهیم، اما اگر آن را به اینترنت در دهه 90 تشبیه کنید، سرمایههای اینترنتی و سرمایهگذاران اینترنتی وجود داشتند و سپس، به مرور زمان، اینترنت مصرفکننده متمرکزتر، فینتک و سرمایه گذاران سازمانی در حالت ایدهآل، این اتفاق میافتد.
میلیونها سؤال دیگر وجود دارد که میتوانم بپرسم، کاش وقت بیشتری داشتیم.
چگونه کتاب را دوست دارید؟
من واقعاً آن را دوست داشتم. شاید بهترین مقدمه کلی برای رمزنگاری که من با آن مواجه شده ام. هر چیزی دوست دارید بپرسم؟
امید من این است که مردم رمزارز به اندازه شما کتاب را دوست داشته باشند. اما واقعاً من کتابی میخواستم که همه اینها را برای عموم توضیح دهد. بین اینکه چرا من هیجان زده هستم و عموم مردم که دیدگاه منفی تری دارند، فاصله زیادی وجود دارد. بنابراین، من واقعاً امیدوارم کتابی شود که مردم دوست دارند به دوستان و خانواده خود بدهند و بگویند: "هی، به همین دلیل است که من هیجان زده هستم."
آیا نوشتن کتاب با موضوعات توییتر تفاوت قابل توجهی داشت؟
نمیدانم کاملاً متوجه شدهام که در چه چیزی قرار گرفتهام. خیلی کار بود اما خوشحال کننده و سرگرم کننده بود.
متن اصلی خبر : CoinDesk•4 hours ago